جدول جو
جدول جو

معنی ام هبیره - جستجوی لغت در جدول جو

ام هبیره
(اُمْ مِ هَُ بَ رَ)
غوک ماده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه) ، در تداول مردم آذربایجان، طعامی که برای زن آبستن برند: لقمۀ اما.
- اما شدن، (در تداول زنان) پیدا شدن مرضی از نخوردن طعامی که شخصی دیده و خواسته است. خواستن دل زن آبستن چیزی را و هوس شدید آن کردن. بیمار شدن بعلت شنیدن بوی خوش طعامی و نخوردن از آن، و این علت بیشتر زنان آبستن را افتد:
این عروس ما کنون آبستن است
چار ماهش تا بگاه زادن است
ترسم او این بوی خوش چون بشنود
هفت قرآن در میان، اما شود.
مؤلف لغت نامه (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
ام هبیره
غوک از جانوران
تصویری از ام هبیره
تصویر ام هبیره
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِ عَ دَ)
دهی است نزدیک واسط. قبر احمد رفاعی در آنجاست. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ هَُ بَ رَ)
ابوخالد یزید فرزند ابوالمثنی عمر بن هبیرۀ فزاری. از دست ولید بن یزیدفرمانداری قنسرین داشت و از طرف مروان بن محمد والی و مأمور جنگ خوارج شد و در رمضان 129 هجری قمری بشهر کوفه درآمد و هم شهر واسط را بگرفت و پس از دستگیر کردن ضحاک بن قیس رئیس خوارج بر عراق مستولی گشت و در جنگی که با قحطبه بن شبیب فرمانده عباسی داد بهزیمت شد و در شهر واسط محصور جیش حسن بن قحطبه گردید و ابوجعفر منصور بتن خویش بمدد حسن شتافت و ابن هبیره مجبور به تسلیم گشت و عباسیان با اینکه او را زنهار داده بودند بکشتند. مولد او به سال 87 و وفات در 132 بوده است. قصر ابن هبیره (خسروساد) بکوفه منسوب بدوست
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ حَ بَ)
کنیۀ دختر هرون الرشید خلیفه عباسی بوده است. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 246)
لغت نامه دهخدا
(اَ هَُ بَ رَ)
غوک نر. ضفدع
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ زُ بَ)
یکی از عمه های پیغمبر اسلام بود. (از تاریخ گزیده چ لندن ص 163)
لغت نامه دهخدا